عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

محمدم

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۰:۴۱ ق.ظ

فراموش کردنت برام سخت ترین کار دنیاست .

چرا وقتی می دونستی این همه دوستت دارم گذاشتی تنها بمونم؟

تو که عشقمو باور داشتی .

نداشتی؟

می دونی گاهی با خودم فکر می کنم که محمد که دوستم داشت بعد میگم یعنی نداشت؟ بعد میگم میگفت داشت بعد می گم خوب اگه داشت زمین و زمانو به هم میزد و منو با خودش می برد بعد میگم پس یعنی نداشت؟

بعد می گم خوب پس چرا خته شد؟

مگه عاشق خسته میشه؟

عشقم بهم گفتی انگار حالت تعلیقو خیلی دوست داری ها.

نه به خدا حالت تعلیقو دوست نداشتم .

چون تو رو دوست داشتم حاضر بودم همه جوره نگهت دارم کنار خودم.

خیلی دلم پره بعضی وقت ها عین دیونه ها این ور اونور قدم می زنم و چون قسم خوردم حتی نمی تونم بهت پیام بدم .

از آخرین باری که اومدم کنارت و از دور رفت و آمدتو تماشا کردم زیاد نمی گذره اما الان تنها می تونم بیام ساعت آن شدناتو ببینم اگه نیومده باشی و ساعت آن شدنو برات نزنه دلم شور می زنه .

راست می گی قلب من ارزششو نداشت که پیشم بمونی و تیمارش کنی .

 

دوستت دارم محمدم

  • ستاره ستاره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی