پاسخ:
وااای خدای من.
سخت ترین لحظات زندگیم وقتی بود که رفت .حتی وقتی اذیت میشدم استرس می کشیدم سرکوفت می شنیدم.
بازم چون داشتمش ها حالم خوب بود اما حالا واقعا سخت ترین لحظات رو از وقتی رفته دارم سپری ممی کنم.انگار قلبم فقط مال اون بود و دیگه برا کسی نمی تپه .
از هر طریق با هر کی صحبت کردم که دلم ازش کنده بشه نشده .خیلی دارم عذاب می کشم.
آره یادمه چونننن اون لحظه با خوندن پیامت کلی اشک ریختم.
نمی دونم شاید خدا تنبیهمون می کنه .من احمقانه می گفتمم خدایاا ناراحت نشی ها اما من اونو حتی بیشتر از تو دوستش دارم.
یادمه یه بار برام نوشته بودی انقدر ندو .....
اون اومد گفت ببینا هر کی ....
اونروز که دوباره پیامتو دیدم از ته قلبم به حرفی که زده شده بود و اتفاقی که از افتادنش می ترسیدم اشک ریختممممم.
که چه حق گفتی که تنهام می زاره و خودش می گفت نه.
حتی همونقدر نصفه و نیمه از داشتنش عمیقا با همه مصیبتا احساس خوشبختی می کردم.
وااای چی بگم خیلییی سخته هیپنوتیک جان.
من نه ماهه بدترین روزهای عمرم رو سپری کردم.
دور از جونتون...
خودتون رو اذیت نکنید
به خدا تکیه کنید.در پشت سر همه ی ما ایستاده
آدم ها ناتوان تر از اونی که بتونن به ما خیر یا شری برسونن