عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

عاشق

من فقط یه عاشقم.
عاشق محمدم.

محمد ،دیگه باید چه کنم که حالم عوض شه؟

سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۵۰ ق.ظ

ای خداااااااااااااااااا.دیگه نمی دونم باید ه دارویی بخورم که بهتر شم.

یه دونه تیمارستان مونده که اونم ان شالله به لطف شما میرم .

ای لعنت به این کاری که باهام کردی و اسمشو عشق گذاشتی .

ای لعنت به این زندگی.

ای لعنت به همه چی.

 

ای خدااااااااااا غلط کردم دیگه چقدر باید بهت بگم غلط کردم؟

  • ستاره ستاره

نظرات  (۳)

دور از جونتون...

 

خودتون رو اذیت نکنید 

به خدا تکیه کنید.در پشت سر همه ی ما ایستاده 

 

آدم ها ناتوان تر از اونی که بتونن به ما خیر یا شری برسونن

پاسخ:
وااای اگه می دونستین تو دلم چه خبره.

شما باعث افتخارید 

 

یقین بدونید که هر قلبی توانایی عاشق شدن و از خود گذشتن و از نام فارع شدن رو نداره

 

هر آدمی نمی تونی این‌طور که شما از خودتون گذشتید از خودگذشتگی و فداکاری کنه

 

شما شهید زنده هستید .... می دونم چقدر اذیت شدید و رنج کشیدید 

 

مثل سیاوش سربلند و ب افتخار از این آتش عبور کنید 

 

و با اعتماد به نفس با قلب مهربونتون به کودکان بی سرپرست‌،  مردم مظلوم فلسطین و جهان هستی عشق هدیه بدید 

 

از حالا به بعد اونه که باید دنبال شما بدوه 

و اونه که باید ارزش زیاد شما رو درک کنه

 

تا وقتی به این درک نرسیده جایی تو زندگیتون نداره

و اکه برسه می تونید دوباره بررسی کنید پیشنهادش رو

پاسخ:
دیگه تحمل ندارممم.
باور می کنید؟
واقعا روز های وحشتناکی برام سپری شد فقط دنبال اینم اروم بگیرم.
هر کاری هم بگید کردم.
یه آقایی هست اینجا خیلی شبیهشه هر وقت اون بنده خدا رو می بینم می دونم محمد نیست ها اما بی اختیار خیره نگاهش می کنم و با خودم میگم کاش اونو می دیدم جلو چشمام .
انقدر نگاهش می کنم بنده خدا متوجه میشه سرمو می ندازم پایین.
هیییی.

شما بودید دنبال محمد طاهاتون بودین و اونروز برام پیام گذاشتین؟

آره باور می کنم ... چرا باور نکنم ؟ :)

خودمم تحملم همینطور میشه بعضی وقتا ، کلی گریه می کنم تا خسته می شم..

 

چقدر خوب یادتونه .... بله من بودم  .. بله ! طاها

 

موافقم... چرا آدم کسی رو که می خواد نمی بینه؟ :(

 

یه قسمت از دعای ندبه هست خطاب به امام زمان(عج)

نوشته: "برای من سخت است که مردم را می بینم اما تو دیده نمی شوی :("

 

 

پاسخ:
وااای خدای من.
سخت ترین لحظات زندگیم وقتی بود که رفت .حتی وقتی اذیت میشدم استرس می کشیدم سرکوفت می شنیدم.
بازم چون داشتمش ها حالم خوب بود اما حالا واقعا سخت ترین لحظات رو از وقتی رفته دارم سپری ممی کنم.انگار قلبم فقط مال اون بود و دیگه برا کسی نمی تپه .
از هر طریق با هر کی صحبت کردم که دلم ازش کنده بشه نشده .خیلی دارم عذاب می کشم.


آره یادمه چونننن اون لحظه با خوندن پیامت کلی اشک ریختم.

نمی دونم شاید خدا تنبیهمون می کنه .من احمقانه می گفتمم خدایاا ناراحت نشی ها اما من اونو حتی بیشتر از تو دوستش دارم.
یادمه یه بار برام نوشته بودی انقدر ندو .....
اون اومد گفت ببینا هر کی ....
اونروز که دوباره پیامتو دیدم از ته قلبم به حرفی که زده شده بود و اتفاقی که از افتادنش می ترسیدم اشک ریختممممم.
که چه حق گفتی که تنهام می زاره و خودش می گفت نه.
حتی همونقدر نصفه و نیمه از داشتنش عمیقا با همه مصیبتا احساس خوشبختی می کردم.
وااای چی بگم خیلییی سخته هیپنوتیک جان.
من نه ماهه بدترین روزهای عمرم رو سپری کردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی