پول و مال و شغل
محمدمممم تو اونی که منو برا خودم می خواست نیستی .
اون مردی که واقعا عاشقم بود نیستی .
مردی که یه روز پولی نداشت ها هیچی نداشت نه کار نه شغل درست و حسابی و نه هیچ چیز دیگه ولی مرام و معرفت داشت عشق داشت مردانگی هم داشت .
محمد جانم .تو همونی بودی که یه روز برام توی دختر صحرا نوشتی هنوزم یه تار مو از موهاتو با دنیا عوض نمی کنم .اما بعد این که به شغل مناسب و پول و دانشگاه رسیدی دیگه راهت به نظرت پایان داشت و شده بودی دو راهی با من .
گفتم بهت راهمو عوض می کنم میام کنارت زندگی می کنم تو حتی انقدر تغییر کرده بودی که تا متوجه شدی میام پیشت عملا بیکار می شم و شغلی ندارم باید دوباره تلاش کنم تا بتونم پول در بیارم تا فهمیدی پول و ماشین و طلا با خودم نمیارمو به خانواده ام می دمشون و با این که بهت گفتم میام پیش پدر و مادرت زندگی می کنم تا وضعت خوب شه گفتی برم و نمی تونی .
خوب آخه مرد حسابی تو که پولمو می خواستی تو که عرضه نداشتی پای دوستت دارم گفتنات بایستی برا چی دل منه بدبختو سوزوندی هااان؟
تازه می فهممت که من عاشقت بودم که حاضر شدم تموم پولایی که به دست آوردمو بدم و ماشینمو بدم طلامو بدم و بیام پیشت از صفر شروع کنم حاضر بودم با این که گفتی رفت و آمد می کنن با لباس پوشیده و روسری به سر بمونم که پیش تو باشم ولی حتی این طورم قبولم نکردی و منو سربار رو سرت دونستی .تو مردی؟
تو بویی از مردانگی بردی؟
تویی که لذتتو ازم بردی و قبل از خواستگاری می خواستی جدا شی ازم و تمام مدت بهانه جویی کردی ؟
خدا لعنتت کنه محمد .
سوزوندی دلمو بدم سوزوندی .
ولی من در عجبم که هنوز این ادمو که منو زیر پاهش له کرد رو دوست دارم .
در عجبم که بهم گفتی دوست دختر می گیری نیازای جنسیتو رفع کنه و آخرشم با یکی نامزد می کنی که پدر و مادرش شرایطتو بدونن و بپذیرن .آخه لعنتی من که همون اولش بهت گفتم نمی پذیرن تو گفتی صبر کن رضایتشونو به دست میاریم؟
خیلی نامردی و ظالم .
می دونی خیلی فکر کردم .تو این مدت که با تو حرف نزدم خیلی فکر کردم .قلبم داره می سوزه وصیتمم کردم آماده رفتنم اما جیگرمو شرحه شرحه کردی نامرد می ترسم از روزی که چوب جگر شرحه شرحه امو بکنی .باهات کاری ندارم برو عیبی نداره ولی در حقم خیلی اجحاف کردی .
خدا رو شکر حقیقت محمدو الان بهم نشون دادی .این که دوستم نداری رو الان بهم فهموندی .
تو از اولم دوستم نداشتی .
آی زندگی عادی می خوام زندگی عادی می خوام همه اش بهانه بود الان دارم می فهمم معنی حرفاتو .
من خر بودم که تو رو همسر ابدیم می دونستم .بایدم الان بهم بگی مگه نمی دونستی ممکنه نشه .
انقدر بهم اطمینان داده بودی که خیالم از بودت راحت بود و تسلیم خواسته ات شدم .اما بدون می سپارمت به قاضی القضات و هر شبم ازت گلایه می کنم بهش .
من مثل تو نامرد و بی معرفت نیستم که همه چیزت رو با یه نادونیم خراب کنم .
من عاشقم و احمقانه وقتی عاشقم کردی التماست کردم و نتیجه ای نگرفتم پشیمون نیستم اما از اعتماد به تویی که نه قدر دوست داشتنمو دونستی و نه قدر اعتمادمو دونستی بدجور پشیمونم.
عین سگ پشیمونم.
جفا کردی .
جفا کردی جفا کردی.
محمد می دونی دنیا اونقدرام که فکر می کنی بزرگ نیست .
خیلی خیلی خیلی کوچیکه .
می ترسم از روزی که بگی زهراااااا....
نمی بخشمت هر گز یا این دنیا یا اون دنیا بالاخره باید به خاطر کاری که در حقم کاری ازم حلالیت بگیری .
دلم هنوزم داره می سوزه .
تو خودتم نفهمیدی با من چه کردی .
تو با این کارت فکر کردی از خانواده ام انتقام می یری اما من که می دونم تو چه کردی لعنتی .
یه جوری سوزوندیم که حالا حالا نمی دونم قامت راست کنم.
انتظار نداشتم از کسی که عشقمه و جونمو براش می دم این جور قلبمو خنجر بارون کنه و هی بهم خنجر بزنه اونقدری که نتونم جلو خونریزیشو بگیرم .
رو قلبم زخمای زیادی زدی ...
این رسمش نبود .
- ۰۳/۱۱/۰۶