عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

قلبم داره از سینه کنده میشه

پنجشنبه, ۶ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۲۷ ق.ظ

ای لعنت به من .

که تاب جداییتو ندارم.

انگار با این که زنده ای نفس می کشی و می دونم یه گوشه دنیایی انگار عزیزم رو از دست دادم

انگار یر خروار ها خاک خوابیدم و نه دستم بهش می رسه که نوازشش کنم نه می تونم تو آغوشم بگیرمش.

زیر خروار ها خاک خوابیدم انگار دیشب که داداشم اشکامو پاک می کرد می گفت آبجی جونم می خواست می موند با هر سختیی که بود می موند اما نخواست بمونه .

می گفت آبجی جون من یه پسرم .

برا بار اول بهم گفت که به یکی دلبسته بود و دختره رو شوهر دادن گفت موندم و هر بار قطع ارتباط شد دنبالش گشتم .

خواستم موندم .

گفت آبجی می خواست با همه سختی پشتت می موند رهات نمی کرد.

کسخل نباش غصه نخور.

اما نمی تونم غصه نخورم راستش .چون بیش از دوسش دارم.

بیش از حد دوسش دارم .

حتی انقدر دوسش دارم که آخرین بار که اومد پیشم خواستم جفتمون بمیریم و خلاص .حتی نمی تونم تحمل کنم کسی جز من بهش نزدیک شه .

کسی جز من بهش بگه دوسش داره .

می دونم عشقم به جنون رسیده .

تاب نمیارم می دونم که تاب نمیارم.

تاب نمیارم .

یا خودمو خلاص می کنم یا خود به خود می میرم.

مطمئنم تاب نمیارم.

  • ستاره ستاره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی