عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

خواب

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ

می گن خرس ها وقتی زمستون می شه چشماشونو می بندن و تو خواب زمستونی می رن و بعد از زمستون بیدار می شن.

دلم می خواست یه خواب عمیق می داشتم و بعد از زمستون بیدار می شدم و بهار رو می دیدم و از دیدن بهار لذت می بردم و چشم ها رو باز که می کردم پروانه دور سرم می چرخید گلای رنگی رنگی رو می دیدم باهاشون کیف می کردم و از دیدن خورشید مهربون و گرمای روی زمین لذت می بردم گلای رو ناز می کردم و موهامو باز می کردم و می دویدم رو زمین و وقتی می دویدم موهام توی باد تکون می خورد و آخرش روی زمین در حالی که موهام پریشون بود دراز می کشیدم و گرمای خورشید که بدنمو رو زمین گرم می کرد حس زندگی بهم می داد و یه نفس عمیق می کشیدم و چشم ها مو می بستم و آروم به صدای چه چه بلبل ها و پرنده های خوشگل گوش می کردم و بعد می نشستم و پرنده های خوشگلو ناز می کردم و گلا رو ناز و نوازش می کردم و از ناز کردنشون لذت می بردم.

وااای چه صحنه ی زیبایی.

پر از عشق و امید به زندگی .

اما من تو زمستونم و اینا همش یه رویاست .

زمستون سرد و یخی که جز سرما و تاریکی هیچی همراهش نیست.

تاریک تاریک.

قلبم داره یخ می زنه از سرمای زمستون جانکاه.

دلم می خواد گرمی دستت همیشه روی قلبم بمونه و نذاره که یخ بزنه .

قلبی که یخ بزنه دیگه یخش باز نمیشه گرمایی نداره و آدمو تبدیل به یه فرد خشک و بی احساس می کنه .

گرمای محبت دست هات زنده نگهم داشته .

دوستت دارم.

بزار سرمو بزارم رو پاهات و تو زمستون به خواب زمستونی برم.

خیلی خوابم میاد.

خیلی خوابم میاد.

 

 

بلد نیستم رمز بزارم رو مطلبم لطفا چرت و پرت نگید.

واقعا حوصله ندارم.

 

 

  • ستاره ستاره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی