حالم خوب نیست
نمی دونم چی میشه و چه اتفاقی میوفته که گاهی حال دل آدم خراب میشه ؟
که اگه حال دله آدم خراب بشه حال جسمشم خراب میشه.
نمی دونم چی میشه که آدم گاهی قلبش تپش می گیره و می لرزه؟
نمی دونم چی میشه که گاهی آدم از زندگیش سیر میشه؟
نمی دونم چی میشه که گاهی آدم می خواد فقط سکوت کنه و به یه گوشه خیره بشه و لام تا کام حرف نزنه.
البته من الان مدتیه این طورم .
مذاکره می کنم با خودم حرف می زنم .
سکوت محض و حوصله حرف زدن ندارم.
امروز عجیب دلم گرفته .
بغضمم نمی شکنه .
نمی تونم گریه کنم.
مدتیه دلتنگم .
ولی نمی تونم صدامو درآرم.
نمی تونم بگم دلتنگم.
نمی تونم حرفی بزنم .
باید ساکت باشم و سکوت کنم.
چون بخوام حرفم بزنم کاری نمی شه کرد.
الان دیگه حوصله نوشتنم ندارم.
دلم می خواد به یه نقطه خیره شم و سکوت کنم .
.
.
.
.
.
.
نمی دونم چی میشه و چی پیش میاد.
.
.
.
.
خدایا به دادم برس.
الان نیست اونی که ازش بخوام حالمو خوب کنه .
کسی رو ندارم .
خدا جون به دادم برس.
- ۰۱/۰۹/۲۴
زهرا چقدر حالمون شبیه همه
نه میتونم به کسی جز تو حرفی بزنم
نه میتونم حتی چیزی روی کاغذ بنویسم چون به ندرت تنها میشم
فقط میخوام سکوت کنم و بگذره
از همه چی سیر میشم
حوصله ی توضیح دادن به کسی رو ندارم
فقط منتظر میمونم تا تموم بشه
دکترم حال مرا دید و چنین نسخه نوشت
اندکی شانه، کمی بوسه، شبی هم آغوش
با این که میدونم میایی و این ها رو میخونی، بازم دست و دلم به نوشتن نمیره
دلم میخواد مستقیم رو در روی هم قرار بگیریم و درد دل کنیم
دلم میخواد سرت رو بذاری روی پام و با هم حرف بزنیم و بوسه بارونت کنم
دلم میخواد بچسبیم به هم و از هم کنده نشیم
خیلی دلم تنگته زهرایی