عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

دلتنگی

يكشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۵ ق.ظ

خدا جونم نمی دونم به کی بگم دلم تنگه .

نمی دونم چیکار کنم.

کجا برم؟

سر به کدوم کوه بیابون بزارم ؟

خدایا به دادم برس .

گاهی حتی گریه هم آرومم نمی کنه .

جای بعضی ها رو فقط خودشون می تونن پر کنن برا من که اینطوره دیگران رو نمی دونم.

جای همسرمو نه پدر و مادر و نه برادر و خواهر هیچ کی نمی تونه پر کنه .

خدایا دارم می میرم از دلتنگی .

نمی دونم چیکار کنم؟

شبا گاهاً انقدر بی قرار می شم می رم حموم زجه می زنم حسابی که باهات حرف می زنم میام بیرون.

کاش زندگیمون بعد این که رفتیم سر زندگیمونم همین قدر شیرین باشه .

کاش اون موقع هم من تنها ملکه قلبش باشم .

یعنی الان کجاست؟

چیکار می کنه؟

چقدر ازش کار می کشن؟

خدا جونم دوبار پست داده این هفته.

دلم ترکید براش.

چه کاری از دستم بر میاد براش بکنم؟

من بی عرضه ام که برا شوهرم نمی تونم کاری کنم.

حوصله خودمم ندارم خدا جونم.

حوصله هیچ کی رو ندارم.

 

خدایا من خسته شدم.

  • ستاره ستاره

نظرات  (۴)

آخَرِش قَراره نادیده بِگیرَنِت،  نَدو :}

پاسخ:
حق با تو بود ماه زده جان .آخرش نادیده گرفت منو.
کاش زودتر به حرفت گوش می کردم .آخرش برام یه دل سوخته موند.
به خودم خیانت کردم.
باعث خیلی اتفاقای خوب تو زندگیش بودم آخرین جمله ای که ازش شنیدم این بود بی خود تلاش نکن دیگه نمی خوامت.

دلم خیلی آتیش گرفت.
تو اینو سال 1401 گفتی بهم وقتی پا به پای عشقم داشتم همراهیش می کردم تا دوره آموزشیشو طی کنه و برگرده تا با من عقد کنه ولی اون امون نداد حتی محبتام مهرش خشک شه تو سال 1403 ولم کرد
راست گفتی ببخش که اون روز این حرفو بهت زد .

می دونستم آقا بره دانشگاه دیگه منو پسند نمی کنه حالا بهم میگه دیگه راهمون جدا شده .
باشه نخواه منو برو پی یکی دیگه تا قدر منو بفهمی .
این روزا زیاد یاد حرف کسایی مثل تو میوفتم ماه زده جان .
  • محمد صالحی
  • الهی قربون دلتنگی هات برم عزیز دلم

    فدای درد دل هات بشم مهربونم

    چقدر دلم سوخت وقتی گفتی میری حموم ضجه میزنی

    قربونت برم من

    منم اونجا جایی رو ندارم که برم ضجه بزنم

    دلم میخواد بلند بلند گریه کنم بعضی وقت ها

    اما نمیشه و همه میفهمن

    یهو بغض میکنم و اشکم سرازیر میشه و مجبورم تند و تند پاکشون کنم که کسی نفهمه

     

    وقتی باید نگران این باشی که تنها ملکه ی قلبم همیشه تو باشی، که ملکه ی دیگه ای هم توی دنیا وجود داشته باشه

    وقتی تنها ملکه ی جهان تو هستی، اصلا امکانش هم نیست که کسی بخواد باهات رقابت کنه نفسم

     

    اوضاع خوبه عزیزم

    چه کار مگه قراره بکنی

    همین که کنارمی بهترین دلگرمیه برام زهرایی

    پاسخ:
    خدا نکنه آقا محمدم.
    خدا نکنه عزیز دردونه قلبم.
    الهی فدای دلت بشم من .

    ببخش که ناراحتت کردم.

    دلم خیلی می سوزه .
    و گاهی مثل الان اونقدر قلبم درد می گیره که نمی دونم چه کنم و به کجا پناه ببرم.

    خدا نکنه عزیزم.
    الهی فدات بشم من محمدم .
    الهی دورت بگردم من .
    یه وقتایی مثل الان که از همه جا مونده و رونده ام و جز تو قلب تو جایی ندارم و حتی حوصله گریه کردنم ندارم و نمی دونم چی کار کنم .
    یه وقتایی که همه انگار تیشه برداشتن نا بودم کنن و تنها تو رو دارم .

    قلبم می سوزه .
    داشتم فک می کردم که چرا قلبم می سوزه یاد حرف تو افتادم که هر وقت ....

    بی خیال

    الهی برات بمیرم که بغض می کنی و اشکات سرازیر می شن دلبر قشنگم.

    قربون چشمای نازت بشم من . دلم می خواد ببوسمشون .
    الهی دورت بگردم من آقای خوبم . تاج سرم.

    الهی قربونت برم من که حتی دلت نمیاد دلمو بشکونی و می گی همین که کنارتم برات بهترین دلگرمیه .
    دوستت دارم .
  • محمد صالحی
  • به ماه زده:

    تموم شد؟ خیلی تأثیر گذار بود.

     

    بدبختیه ها

    هر چی دیوونه س میاد سراغ ما خخخخ

    دفعه های بعد برای مطالبت رمز بذار چون وقتی رمز نذاری، مطالبت تو صفحه ی اصلی سایت بیان، میره جزء وبلاگ های آپدیت شده ها و احتمالا از اونجا میان

    پاسخ:
    الهی فدات بشم من .
    حرص نخور.
    زهرات تا تورو داره غم نداره سایۀ سرم.

    مهربونم.
    عاشقتم.
    الهی فدات بشم من که همیشه و همه جا پشتمی و حواست بهم هست و نمی زاری کسی حرفی بهم بزنه .


    چشم آقایی رمز می ذارم نفسم.
    دوستت دارم.

    سلام ستاره ی عزیزم 

    خوبی ؟

     

     

    یه چیز جالب بگم :)

    من این کامنت رو ۱۴۰۱ گذاشته بودم

    اما امروز جواب دادی ... و دوباره دیدمش :)

    امروز ....

     

     

    امروزی که دیشبش فهمیدم کسی که اینقدر برای رسیدن بهش تلاش کردم سرم تردید داره و انگار نمی خوادم  :)

     

     

    ستاره؟

    بر می گرده .... :)

    محمد رو می گم :)

     

    آسمونش هنوز ظرفیت داشتن تو رو نداشت :)

     

    یه روز می فهمه چقدر بدون تو تنها و تاریکه و بر می گرده :)

    مطمئن باش 

     

    غصه نخوری ها

    خودت رو تبدیل کن به پرنور ترین ستاره ی دنیا 

    ما نورمون رو از اون ها نگرفتیم که بعد رفتنشون خاموش بشیم :)

     

    محمدِ تو و محمدطاهای من بر می گردن یه روز 

    بهت قول می دم :)

    پاسخ:
    سلام هیپنوتیک عزیزم.
    منم امروز بعد از دو سال اومدم سراغ این صفحه و این کامنت .
    خیلی دوستم داشت بیش از حد .منم خیلی دوسش داشتم .
    اون خودش گفت چون خانواده ات تحقیرم کردن و چون دیگه راهمون جداست و نمی تونه تحمل کنه می خواد جدا شه .
    رفته تا فراموشم کنه.
    از اولم خانواده ام مخالف بودن از اولم عشق بیچاره منو تحقیر می کردن این براش تازگی نداشت ولی بعد از اوج گرفتن آقا تازه فهمیده مسیرمون دوراهی شده و باید بهش پیام ندم تا فراموشم کنه و بتونه عشق دیگه ای پیدا کنه و باهاش زندگی کنه .کسی که به خاطرش مجبور نشه سختی تحمل کنه .بعد از 4 سال بهم میگه دغدغه اتو از سرم کم کن تا بتونم فراموشت کنم برو پی زندگیت .
    من از دست رفتم .
    عشقم بد نبود .
    در حقم بد هم نکرد اما این رفتن به نظرم نامردی و بدترین ظلم دنیا در حقم بود که بهم کرد .
    افسردگی گرفتم برا رفتنش .
    نداشتنش.



    نه راستش این روزا اصلا خوب نیستم.
    از لجم بهش گفتم از لج تو با بهترین آدم ازدواج می کنم که یاد بگیری حمایت کردن و موندن یعنی چی .

    لبم ظاهرا می خنده .البته فقط بیرون از خونه و تو کارم برا این که کسی نفمه چمه .
    با خدا قهر کردم.
    نماز دیگه نمی خونم خیلی وقته نمی خونم .
    تموم موهامو حالا کوتاه کردم از آخرین دفعه هم کوتاه تر .
    عصبی شدم و با همه پرخاش می کنم تا چیزی بهم می گن می گم محمد منم که نذاشتین بهش برسم اینجور بود و اونجور بود و...
    بی ترس دیگه ازش می گم .
    تازه یاد گرفتم بحث کنم .
    یاد گرفتم حرفامو بزنم .
    ولی فایده ای نداره وقنتی گفت دیگه نمی خوامت دیگه دوستت ندارم بد جور دلم شکست دست و پام انگار خورد شد.
    می دونی انتظار داشتم جلوشون مقاومت کنه و منو با خودش ببره حالا واقعا شک دارم به دوست داشتنش به این که اولش حتی واقعا عاشقم بوده یا نه .
    شک دارم به خودم به همه چی توی این دنیا .
    نمی تونم به کسی اعتماد کنم .
    به خودم می گم همه مردا دروغ گوان.
    اما ته دلم انگار حتی این حرف خودمم قبول ندارم.
    عشقم بد نبود .بد هم نیست .راستش اصلا نمی تونم ازش بد بگم. چون واقعا بد نبود.

    من نمی تونم پیش هیچ روانپزشک و روانشناسی برم .حکمت بود که بعد دو سال دقیقا وقتی دارم با مرگ دست و پنجه ننرم می کنم دقیقا وقتی نمی دونم زندگی و رفتن و آوارگی رو انتخاب کنم یا مرگ و رفتن به اون دنیا رو و یا موندن و عذاب کشیدن رو البته الان بیچاره خانواده ام دارن تلاش می کنن که خوب شم اما من دیگه نمی تونم.ظرفیت خوب شدنم ندارم.


    همین راهو من رفتم .هیپنوتیک عزیزم .قبل این که بیشتر آسیب ببینی رهاش کن .
    بزار لااقل به حال من نمونی .
    محمد من سه بار ازم خواهش کرد صبر کنم و پیشش بمونم موندم و بخشیدم گذشته رو اما حالا با رفتنش نمی بخشمش دقیقا لحظه ای که من بهش نیاز داشتم ولم کرد و رفت .

    نمی تونم ببخشمش .



    هیپنوتیک عزیزم.
    محمد من رفت.
    برا همیشه هم رفت .
    دلمو شکوند و رفت .
    تموم شد .دیگه بر نمی گرده و داغ ابدی تو دلم گذاشت.
    مطمئنم الان با خودش فکر می کنم خوبه ستاره الان می تونه با یکی دیگه ازدواج کنه و خوشبخت بشه اما نمی ونه حسم مثل زن هاییه که (درسته عقد نکرده بودیم اما چهار سال تموم لحظات خوب و بدمون با هم گذشت با هر سختی و دوریی که بود قشنگ بودن.) شوهرشون مرده و به سختی زندگی می کنن و دیگ بعد از شوهر اولشون ازدواج نمی کنن هرگز .

    هیپنوتیک جان از من گذشت .
    من نابود شدم.
    کسی که ازش انتظار نداشتم نابودم کرد.
    تحقیر کردم خودمو التماسش کردم بمونه ولی حتی دیگه ارزش اینو نداشتم براش که پیشم بمونه .دیگه پیامام براش اعصاب خرد کنن .دیگه من یه دغدغه به باقی دغدغه هاشم.
    کسی که کنارش بود تا همه اون به اصطلاح دغدغه هاشو به دست بیاره کارشو خدمتشو تحصیلشو همه شو یه دفعه به بهانه این که دیگه ظرفیت تحمل سختی رو نداره ولم کرد و رفت .
    تو خودتو آزار نده عزیزم.
    ازش دور شو که مثل من الان بعد از چهار سال این طور نشی.


    آسمونش به قول خودش بی ظرفیت بود .
    برگشتش این روزها و عذاب کشیدنامو جبران نمی کنه .بهش گفتم دارم عذاب می کشم .
    بهش گفتم که بدون تو نمی تونم زندگی کنم گفت بتون زندگی کنی.

    من از دست رفتم هیپنوتیک جان .تو از دست نرو لااقل تجربه من برات بشه درس عبرت .من کمکت می کنم فراموشش کنی تا مثل من نشی.
    خودم شکستم تو نشکن لطفا.
    حتی اگر برگرده و این روزهای من جبران نمیشه .این التماسای من جبران نمیشه اشکای من جبران نمیشه .
    نمیشه.
    بهش گفتم عکس و فیلماتم پاک می کنم روغ چرا نمی تونم پاک کنم .
    بدجور عاشقشم.

    از خدا می خوام انتقام دل شکسته امو بگیره.

    یه روز می فهمه هیپنوتیک منم اینو بهش گفتم.
    بهش گفتم محمد بعید می دونم کسی پیدا شه که تو رو به اندازه من دوست داشته باشه گفت منم بعید می دونم .
    می دونست جونم براش در میاد و رفت .
    می دونست .

    خیلی قول ها بهم داد و بهشون وفا نکرد.
    قول داده بود خودشو بهم بده اما خودشو ازم گرفت .
    ولی من هنوز احمقانه عاشقم.


    خیلی غصه خوردم یکماهه دارم براش زجه می زنم اشک می ریزم ولی نتیجه نداشت و رفت .
    منم تصمیم گرفتم بزارم بره .بره دوراشو بزنه ولی وقتی برگشت نمی دونم من چقدر تغییر کرده باشم از شکستنم تا اون روز نمی دونم که چقدر عوض شده باشم که باعث تغییرم خودش بوده.
    تو سخت ترین لحظات گذاشت و رفت .
    رفتتتتتتتتتتت.
    و آخرش گفت یا می میری یا میمونی .


    محمد من منو شکست و خرد کرد و رفت ...
    و بهت توصیه می کنم تو هم اگر حس می کنی محمد طاهای تو مردده خودت دنده عقب بگیر قبل این که دقیقا به جایی برسی که عقب و جلو جفتش برات پرتگاه باشه .
    و جایی که من ایستادم بایستی .

    قبل این که اون بگه نمی خوامت تو به قلبت بگو سکوت کنه و بهش بگو نمی خوایش تا مثل من نشی .


    محمد من رفت هیپنوتیک منو با کلی غصه توی اوج تنهایی و غصه خوردنام رفت و غصه دار ترم کرد .
    من عاشق بودم و هستم اما حالا به عشقش شک دارم.

    من دیگه آدم قبل نمی شم دختر بشاش و خندون و شیطون قبل نمی شم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی