عاشق

عاشق محمد

عاشق

عاشق محمد

همسرانه

سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۱:۴۶ ب.ظ

همسر عزیزم.

 

خیلی فکر کردم که چجوری خوش حالت کنم.

 

تو ذهنم هزار تا راه برای خوشحال کردنت امتحان کردم.

 

گفته بودی بهم ها ولی دلم فقط به این خواستۀ کوچولو خوش نمی شه .

 

برا همین کلی فکر می کنم و سعی می کنم تو پست بعد سورپرایزت کنم.

 

گاهی تو ذهنم یه سری تراوشات می زنه بالا که به قول اون استاده اینا شعر نیستن معرن.

 

گاهی اونقدر از عشقت مالامال می شم که نمی دونم چجوری بهت اثبات کنم .

 

گاهی دلم می خواد بیام کنارت و از دیدنم سورپرایز بشی.

گاهی دلم می خواد تو اوج آسمون با هم پرواز کنیم.

 

می دونم الان می خندی از خوندن این متن.

 

اما این چند تیکه معرمو با عشق تقدیمت می کنم.

 

همسرم ای امید و ای پناهم

همسرم تکیه گاهم ، شور جانم

 

دیشب آن که در تنهایی و سوز و گداز

دست و پنجه نرم می کردم به راز

 

با خودم یک جمله ای می شد نهان

کی قد و بالای سرو و سرخ گون

 

کی دلم را برده ای تو بی جنون

ای که جانم در رهت قربان شود

 

ای دلم را برده ای بر سر جنون

یادم آمد شعر یک مجنونه ای

 

کز دلش آرام و پیوسته ای

می سرودم ، می سرودم لحظه ای

 

شب سکوتش بی دلیل آورده بود

نا تو جانم را یک به یک تسکین داده بود

 

 

ای که هستی مهر و دین و مذهبم.

ای که داری قلبم را زین دلیل

 

آه ای یار بی همتای من

دوستت می دارم و می بوسمت.

 

  • ستاره ستاره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی